نوشته : احمد حامد الجبراوی ترجمه : مولا نوری رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در سال دهم هجری تنها حج خود را که با تعلیم و آموزش همراه بود به انجام رساند و در این موسم، صحابه را به همراهی فرا خواند. رسول خدا در این حج خطبه ای مشهور ایراد فرمودند که در آن به اساسی ترین مواردی که تحکیم پایه های اصلاح جامعه را رقم می زند اشاره کردند و می شود گفت بگونه ای با این فرموده که( شاید در سال بعد شما را ملاقات نکنم) با مردم خداحافظی کردند. قطعا برای هر کلمه ای که در خطبه حجه الوداع بکار برده اند ارزش و شأن و اعتبار خاصی وجود دارد. در مطلب پیش رو برخی از این نکات اساسی که برای اصلاح جامعه لازم و کاربردی است ذکر می شود: اول: یگانگی پروردگار اساس اصلاح است رسول خدا می فرماید:( ای مردم خدای شما یکی است) هیچ اصلاحی بدون یافتن معانی دقیق توحید و یکتا پرستی ممکن نیست و لازمه این شناخت یکی دانستن پروردگار؛ و مقتضی و مطلوب آن توحید الوهیت و توحید ربوبیت است. این هدف ارسال پیامبران و هدف از خلقت انسان و مدار قبول عمل صالح است. اهمیت توحید بالاتر از همه چیز است و منظور از آن بالاترین مراد. دوم: مشخص بودن منابع تعلیم،آموزش و دریافت ( در بین شما دو گنجینه را که اگر به آن تمسک جویید گمراه نمی شوید را گذاشتم: کتاب خدا و سنت رسول خدا) هیچ سازمان اجتماعی، فرهنگی و اصلاحی نیست مگر اینکه ویژگیها و شاخصه های آن، از منابع و مصادر آن شناخته می شود، منابعی که سازمانها نشانه های راه خود را از آن می گیرند. کتاب و سنت مرجع این امت هستند، و در این ایام که افکار و مذاهب فراوانی در کشاکش و مبازه هستند اهمیت این دو بیشتر احساس می شود، چرا که هر کدام از این مذاهب و افکار در تلاشند تا با پیروزی بر دیگری و قطب شدن، همه عالم را با فکر خود همراه کنند. این برای هر مسلمان نقطه شروعی است چرا که مرجعیت کتاب خدا و سنت رسول الله برای هر جامعه مسلمانی از مقتضیات ایمان به شمار می رود و از لوازم خضوع برای پروردگار جهانیان است و هیچ اختیاری برای مسلمان نیست. « امّا ، نه ! به پروردگارت سوگند كه آنان مؤمن بشمار نمي‌آيند تا تو را در اختلافات و درگيريهاي خود به داوري نطلبند و سپس ملالي در دل خود از داوري تو نداشته و كاملاً تسليم ( قضاوت تو ) باشند» نساء ۶۵ « ‏و مي‌گويند : به خدا و پيغمبر ايمان داريم و ( از اوامرشان ) اطاعت مي‌كنيم ، امّا پس از اين ادّعاء ، گروهي از ايشان رويگردان مي‌شوند ، و آنان در حقيقت مؤمن نيستند. ‏ هنگامي كه ايشان به سوي خدا و پيغمبرش فرا خوانده مي‌شوند تا ( پيغمبر ، برابر چيزي كه خدا نازل فرموده است) در ميانشان داوري كند، بعضي از آنان ( نفاقشان ظاهر مي‌شود و از قضاوت او) رويگردان مي‌گردند. ولي اگر حق داشته باشند ( چون مي‌دانند داوري به نفع‌آنان خواهد بود ) با نهايت تسليم به سوي او مي‌آيند . آيا در دلهايشان بيماري ( كفر ) است‌؟ يا ( در حقّانيّت قرآن ) شكّ و ترديد دارند ؟ يا مي‌ترسند خدا و پيغمبرش بر آنان ستم كنند ؟ بلكه خودشان ستمگرند . » نور آیات۴۷تا۵۰ رسول خدا بر اینکه اگر به قرآن و سنت تمسک جویید گمراه نمی شوید و هدایت می شود تاکید داشته است( ان اعتصمتم به فلن تضلوا …) سوم: پالایش و ساختن فرد هر فرد به مانند عنصر اولیه ای است برای ساختن هر دعوت اصلاحی. در دو فقره از خطبه به آن اشاره می شود: ( ای مردم؛ خدای شما یکی است، پدر شما یکی است و همه شما از آدم هستید و آدم از خاک، بهترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست، هیچ عربی بر غیر عربی برتری ندارد مگر به تقوا و احساس مسئولیت اجتماعی) (شیطان از اینکه در این سرزمین مورد پرستش قرار گیرد نا امید شده است) فرمول اساسی اسلام برای مومنین اعتماد به تربیت، براساس تقوا و تقویت وجدان درونی و رعایت دینداری است، تا اینکه هر فرد بر مبنای خدا ترسی و وجدان درونی بر خود کنترل داشته و نیاز به نیروها و قوانین بیرونی برای کنترل و نظارت بر رفتار و سلوک او نباشد. سیرت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از ابتدای دعوت به صورت واضح اهمیت و علاقه رسول خدا به این نوع تربیتی که براساس تقوا باشد را به ما نشان می دهد. این نوع تربیت زیر بنای اولیه هر نهضت و دعوت اصلاحی است. اینگونه است که خداوند تبارک و تعالی می فرماید:« وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ » (پاكيزه مي‌داشت و بديشان كتاب ( قرآن و به تبع آن خواندن و نوشتن ) و فرزانگي ( يعني اسرار سنّت و احكام شريعت ) مي‌آموخت) به ناچار ما نیازمندیم که این نوع تربیت و پرورش را در زندگیمان پیاده کنیم. چهارم: ساخته شدن خانواده صالح بعد از شکل گیری و ساخته شدن فرد صالح، اهمیت تشکیل خانواده ی مسلمانی که مرجعیت آن (کتاب وسنت) و ستون بندی آن فرد صالح باشد خوب معلوم می گردد. رسول خدا می فرماید: (آگاه باشيد و در مورد زنانتان توصيه ي خير مرا قبول کنيد؛ زيرا آنان اسيراني در دست شما هستند و شما مالک هيچ چيز از آنها جز آن (پيوند زناشويي و حفظ مال و ناموسشان) نيستيد، مگر اين که کار آشکاري (مانند نشوز و نافرماني و سوء معاشرت) انجام دهند، که اگر چنين کردند، از همبستري با آنها دوري کنيد و (اگر مطمئن بوديد که تأثيري دارد) آرام و غير شديد آنان را بزنيد، اگر مطيع شدند، ديگر به ضرر ايشان راهي (براي ايراد و اشکال تراشي و آزار و زدنشان) در پيش نگيريد و اقدامي نکنيد؛ آگاه باشيد! شما بر زنان خود حقي داريد و زنانتان نيز بر شما حقي دارند؛ حق شما بر ايشان اين است که فرش شما را براي کساني که نمي خواهيد پهن نکنند و کساني را که دوست نداريد، به خانه ي شما راه ندهند و حق ايشان بر شما آن است که در فراهم آوردن لباس و غذا (و نيازهاي ديگر زندگي آنها و معاشرت) از آنها دريغ نکنيد). پنجم: برپایی اجتماعی قوی و هماهنگ بعد از به اجرا در آمدن موارد گذشته می توانیم شاهد شکل گیری یک جامعه اسلامی قوی باشیم. در خطبه رسول خدا به چگونگی ارتباط و تعامل افراد جامعه اسلامی با همدیگر و ارتباط بین حاکم و مردم اشاره شده است. رسول خدا می فرماید:( بدانید که هر مسلمانی برادر مسلمان است. همه مسلمین برادر یکدیگرند) و همچنین می فرماید:( پروردگار شما یکی است همه شما از آدم هستید و آدم از خاک) و باز می فرماید: ( بعد از من به کفر برنگردید (و در روایتی به گمراهی) و برخی گردن برخی دیگر را نزند) )حریم خونهای شما و اموال شما محترم است، و باید حُرمت آنها را نگاه دارید، همانند حُرمت امروز، در این ماه، و در این شهر شما!( همانا مسلمانان باید هوشیار باشند بر اجرا و هماهنگی بین این دستورات چرا که سهل انگاری باعث ضرر خواهد شد. در خطبه مشاهده می کنیم که مسلمانان را بر حذر می دارد از کشمکش های قبیله ای و طایفه ای و گروهی (همه شما از آدم هستید و آدم از خاک) زیرا این در نهایت منجر به از هم پاشیدگی و از هم گسیختگی جوامع اسلامی می شود که اکنون شاهد مقدمه این تشتت هستیم. باید متوجه بود که مساله خطرناکتر از آن است که مسلمانان در این شرایط برخی برخی دیگر را مورد ضرب و شتم قرار دهند. اما در بیان ارتباط بین حاکم و مردم خطبه ما را آگاه می کند در اینکه از صاحبان قدرت به نیکی اطاعت کنیم. ( ای مردم، بشنوید و اطاعت کنید، اگر که بر شما بنده ای حبشی حکومت کند،تا زمانی که کتاب خدا را در بین شما برپا می دارد. در ادامه رسول خدا به دو امر بزرگ اشاره می کند تا به عنوان یک امیر و رهبر،نمونه ای از فرمانی را به اجرا در آورد تا اطاعت و فرمانبرداری آنها را بیشتر کند. لغو ربای عمویش عباس و گذشت از خون پسر عمویش ربیعه فرزند حارث فرزند عبدالمطلب. (هشدار، که هر آنچه مربوط به جاهلیت است بی‌اعتبار است و زیر پاهای من جای دارد. خونهای ریخته شده در جاهلیت فرو نهاده است و غیرقابل قصاص و خونخواهی؛ و نخستین خونی که از ما ریخته شده و آن را قصاص نخواهیم کرد، خون ابن‌ربیعه پسر حارث است؛ همچنین، رِبای دوران جاهلیت از اعتبار ساقط است، و نخستین ربایی که آنرا از موارد ربای خودمان از درجه اعتبار ساقط می‌گردانم، ربای عباس بن عبدالمطلب است که تماماً بی‌اعتبار است زمانی رهبری به عنوان قدوه و الگو شناخته شود، مردم از او تبعیت خواهند کرد نمونه آن وقتی به حضرت عمر گفته شد سربازان تو ثروت و گنجینه های فارس را در دست دارند ولی به آن طمعی ندارند عمر فرمود که (پاکدامنی کردم آنها پاکدامن شدند………..) پس الگوی صالح، شاخص و نشانه مهمی برای اصلاح می باشد. ششم: اصلاح اقتصادی خطبه اشاره دارد به تحریم ربا که جامعه آن زمان را تهدید می کرد و این را با تحریم ربای عموی خود شروع می کند تا نشان دهد که در اجرای قوانین جامعه نسبت به هیچ کس گذشتی نیست. با وجود قوانین ربوی و بانکهای ربا دهنده و انجام معاملات سودی می بینیم که این امر باعث شده زندانها پر شوند، اقتصاد تضعیف گردد، تولید فلج شود و فعالیتهای انگلی که بافت و انسجام جامعه را تهدید می کند تعمیق یابد. خطبه هشدار می دهد به حرمت مال (حریم خونهای شما و اموال شما محترم است، و باید حُرمت آنها را نگاه دارید، همانند حُرمت امروز، در این ماه، و در این شهر شما!» هفتم: همگام سازی اجتماع هیچ اصلاحی نیست مگر اینکه افراد جامعه در پذیرش همگام باشند در اینکه هیچ برتری بین عربی و غیر عربی نیست مگر به تقوا و ادای مسولیت اجتماعیو برتری به تلاش افراد است و نه به ژن و مواهب خدادادی آنها. در ادامه ی پندهای خطبه، اشاره به محافظت از زنها و حفظ ارزش و عزت و کرامت آنها، تاکید بر ادای درست میراث، و حرمت خونها و اشاره به اینکه در جوامعی به سادگی خون ریخته می شود و کشتار زیاد شده است. در خطبه به اهمیت صلح و حتی در موقعی که خونی ریخته شده تاکید شده اینها برخی از امورات مهمی بود که برای نهضت و اصلاح امت سخن رسول خدا بر آن تاکید داشت. و مهمتر از همه، امت ما در این عصر محتاج به اجرای این مفاهیم هستند تا از این انحطاط و آشوب بیرون آیند و راه سعادت را در پیش گیرند.